معنی فارسی parentalism

B2

پدرسالاری، سیستمی که در آن بزرگسالان تحت سرپرستی و تصمیم‌گیری دیگران قرار می‌گیرند و از خودمختاری لازم برخوردار نیستند.

A concept where authority figures assume a parental role, often restricting the independence of those under their care.

example
معنی(example):

پدرسالاری به معنای رفتار با بزرگسالان به گونه‌ای است که گویی کودکان هستند.

مثال:

Parentalism refers to the practice of treating adults as if they are children.

معنی(example):

برخی از شرکت‌ها با اتخاذ تصمیمات به جای کارمندان خود، پدرسالاری را به نمایش می‌گذارند.

مثال:

Some companies exhibit parentalism by making decisions for their employees.

معنی فارسی کلمه parentalism

: معنی parentalism به فارسی

پدرسالاری، سیستمی که در آن بزرگسالان تحت سرپرستی و تصمیم‌گیری دیگران قرار می‌گیرند و از خودمختاری لازم برخوردار نیستند.