معنی فارسی paroxysmally
B1به صورت ناگهانی و شدید، به خصوص در مورد واکنش یا احساسات.
In a manner characterized by sudden and intense outbursts.
- ADVERB
example
معنی(example):
بیمار به محرک به صورت پاروکسیسمال واکنش نشان داد.
مثال:
The patient reacted paroxysmally to the stimulus.
معنی(example):
او وقتی جوک را شنید به صورت پاروکسیسمال خندید.
مثال:
She laughed paroxysmally when she heard the joke.
معنی فارسی کلمه paroxysmally
:
به صورت ناگهانی و شدید، به خصوص در مورد واکنش یا احساسات.