معنی فارسی paroxysmic

B2

مربوط به حملات ناگهانی و شدید که معمولاً به صورت دوره‌ای اتفاق می‌افتند.

Relating to sudden and severe episodes, often recurring.

example
معنی(example):

حملات پاروکسیسمیک او برای خانواده‌اش نگران‌کننده بود.

مثال:

His paroxysmic episodes were alarming to his family.

معنی(example):

طبیعت پاروکسیسمیک سرفه او به مراقبت پزشکی فوری نیاز داشت.

مثال:

The paroxysmic nature of her cough required immediate medical attention.

معنی فارسی کلمه paroxysmic

: معنی paroxysmic به فارسی

مربوط به حملات ناگهانی و شدید که معمولاً به صورت دوره‌ای اتفاق می‌افتند.