معنی فارسی partie
B2حزب، گروهی از مردم با ایدهها و اهداف مشترک که برای رسیدن به قدرت سیاسی تلاش میکنند.
A political group or organization.
- NOUN
example
معنی(example):
او به حزب پیوست تا از ابتکارات زیستمحیطی حمایت کند.
مثال:
She joined the partie to support environmental initiatives.
معنی(example):
این حزب سیاستهای قوی در مورد اصلاحات آموزشی دارد.
مثال:
The partie has strong policies on education reform.
معنی فارسی کلمه partie
:
حزب، گروهی از مردم با ایدهها و اهداف مشترک که برای رسیدن به قدرت سیاسی تلاش میکنند.