معنی فارسی penetrability

B2

نفوذپذیری، توانایی ماده‌ای برای اجازه دادن به ورود یا عبور اجسام یا مواد دیگر.

The quality of being penetrable; capacity to be entered or passed through.

example
معنی(example):

نفوذپذیری ماده در آزمایشگاه آزمایش شد.

مثال:

The penetrability of the material was tested in the laboratory.

معنی(example):

نفوذپذیری بالا برای فیلترهای جدید ضروری است.

مثال:

High penetrability is essential for the new filters.

معنی فارسی کلمه penetrability

: معنی penetrability به فارسی

نفوذپذیری، توانایی ماده‌ای برای اجازه دادن به ورود یا عبور اجسام یا مواد دیگر.