معنی فارسی penetral

B2

درونی، عمیق، و مرتبط با چیزهایی که به طور عمیق و پنهان وجود دارند.

Relating to or denoting something that is deeply hidden or inner.

example
معنی(example):

راز درونی خرابه‌های باستانی کاوشگران را مجذوب کرد.

مثال:

The penetral mystery of the ancient ruins fascinated the explorers.

معنی(example):

آنها به دنبال دانش درونی پنهان شده در نسخه خطی بودند.

مثال:

They sought the penetral knowledge hidden within the manuscript.

معنی فارسی کلمه penetral

: معنی penetral به فارسی

درونی، عمیق، و مرتبط با چیزهایی که به طور عمیق و پنهان وجود دارند.