معنی فارسی penholder
A2ابزاری برای نگهداشتن و مرتبسازی قلمها و خودکارها.
An accessory used for holding and organizing pens and pencils.
- NOUN
example
معنی(example):
من یک پایه قلم جدید خریدم تا میزم را مرتب نگه دارم.
مثال:
I bought a new penholder to keep my desk organized.
معنی(example):
پایه قلم از چوب بامبو ساخته شده بود و به طور خیلی زیستمحیطی به نظر میرسید.
مثال:
The penholder was made of bamboo and looked very eco-friendly.
معنی فارسی کلمه penholder
:
ابزاری برای نگهداشتن و مرتبسازی قلمها و خودکارها.