معنی فارسی penicilium
B1نوعی کپک که نقش مهمی در تولید آنتیبیوتیکها دارد.
A genus of fungi, some species of which are known for their antibiotic properties.
- NOUN
example
معنی(example):
کِپک پنسیلیوم به خاطر تولید پنیسیلین شناخته شده است.
مثال:
The penicilium mold is known for producing penicillin.
معنی(example):
آنها خواص پنسیلیوم را در آزمایشگاه مطالعه کردند.
مثال:
They studied the properties of penicilium in the lab.
معنی فارسی کلمه penicilium
:
نوعی کپک که نقش مهمی در تولید آنتیبیوتیکها دارد.