معنی فارسی perceivableness
B1قابل درک بودن، میزان و کیفیتی که یک چیز را میتوان به آسانی درک کرد.
The quality of being easily perceived or understood.
- OTHER
example
معنی(example):
قابل درک بودن اثر هنری باعث شد تا مردم زیبايي آن را راحتتر درک کنند.
مثال:
The perceivableness of the artwork made it easier for people to appreciate its beauty.
معنی(example):
در علم، قابل درک بودن پدیدهها معمولاً برای فهم آنها ضروری است.
مثال:
In science, the perceivableness of phenomena is often essential for understanding.
معنی فارسی کلمه perceivableness
:
قابل درک بودن، میزان و کیفیتی که یک چیز را میتوان به آسانی درک کرد.