معنی فارسی perceivably

B1

به طور قابل درک، به طور مشهود.

In a manner that can be perceived or noticed.

example
معنی(example):

تغییرات در محیط به طور مشهودی بر حیات وحش تأثیر می‌گذارد.

مثال:

The changes in the environment are perceivably affecting wildlife.

معنی(example):

این محصول به طور مشهودی بهتر از نسخه قبلی خود بود.

مثال:

The product was perceivably better than its previous version.

معنی فارسی کلمه perceivably

: معنی perceivably به فارسی

به طور قابل درک، به طور مشهود.