معنی فارسی perfectiveness
C1کیفیت یا حالت کمالی بودن یا به کمال رسیدن، به ویژه در کار یا تلاش.
The quality of being perfect or having a high standard of excellence.
- NOUN
example
معنی(example):
کمالگرایی در کار او تمام اعضای تیم را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
The perfectiveness of his work impressed the entire team.
معنی(example):
ما در جلساتمان درباره کمالگرایی روشهای مختلف بحث میکنیم.
مثال:
We discuss the perfectiveness of different methods in our meetings.
معنی فارسی کلمه perfectiveness
:
کیفیت یا حالت کمالی بودن یا به کمال رسیدن، به ویژه در کار یا تلاش.