معنی فارسی perfunctoriously
B1به طور بیتوجه و سطحی، با کمترین توجه و دقت.
In a manner that is superficial or lacking in attention.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور بیتوجهی مدارک را بدون خواندن امضا کرد.
مثال:
He perfunctoriously signed the papers without reading them.
معنی(example):
سخنرانی او که بهطور بیتوجهی ارائه شد نتوانست تماشاگران را الهام بخشد.
مثال:
Her perfunctoriously delivered speech failed to inspire the audience.
معنی فارسی کلمه perfunctoriously
:
به طور بیتوجه و سطحی، با کمترین توجه و دقت.