معنی فارسی perfusive
B2دارای ویژگی پُرنتیجه و گسترده، و یا طرز بیان فراوان.
Characterized by an abundance or excessive flow, often in speech or praise.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت پُرنتیجه و پذیرای او از تعریفها باعث شد همه احساس خوبی کنند.
مثال:
The perfusive nature of her compliments made everyone feel good.
معنی(example):
او سبک پُرنتیجهای داشت که تماشاگران را تحت تاثیر قرار داد.
مثال:
He had a perfusive style that overwhelmed the audience.
معنی فارسی کلمه perfusive
:
دارای ویژگی پُرنتیجه و گسترده، و یا طرز بیان فراوان.