معنی فارسی peripheralizing
B1دستگاه جانبی کردن؛ فرآیند انتقال عملکرد به سمت دستگاههای جانبی.
The act of making something operate through peripheral roles or processes.
- verb
verb
معنی(verb):
To make peripheral; to marginalize.
example
معنی(example):
رویکرد جدید، روش ما را در مدیریت دادهها به سمت دستگاههای جانبی هدایت میکند.
مثال:
The new approach is peripheralizing the way we handle data.
معنی(example):
دستگاه جانبی کردن فرآیندها میتواند به عملکردهای بهینهتری منجر شود.
مثال:
Peripheralizing processes can lead to more streamlined operations.
معنی فارسی کلمه peripheralizing
:
دستگاه جانبی کردن؛ فرآیند انتقال عملکرد به سمت دستگاههای جانبی.