معنی فارسی permissioned

B1

به معنای این است که کسی یا چیزی اجازه‌ای برای انجام کاری دارد.

Authorized or granted permission to do something.

example
معنی(example):

فقط کاربران مجاز اجازه دسترسی به داده‌ها را دارند.

مثال:

Only authorized users are permissioned to access the data.

معنی(example):

این برنامه برای دستگاه‌های انتخاب شده مجاز شده است.

مثال:

The application is permissioned for selected devices.

معنی فارسی کلمه permissioned

: معنی permissioned به فارسی

به معنای این است که کسی یا چیزی اجازه‌ای برای انجام کاری دارد.