معنی فارسی permittedly
B1بهطور مجاز، به معنی اینکه شخص به اشتباه خود اقرار میکند.
In a manner that acknowledges the truth; openly or openly recognizing.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور مجاز اعتراف کرد که در محاسباتش اشتباه کرده است.
مثال:
She admittedly made a mistake in her calculations.
معنی(example):
او بهطور مجاز دیر به جلسه رسید.
مثال:
He was admittedly late to the meeting.
معنی فارسی کلمه permittedly
:
بهطور مجاز، به معنی اینکه شخص به اشتباه خود اقرار میکند.