معنی فارسی perorally
B1به شیوهای که شامل صحبت کردن است، بدون نوشتن.
In a spoken manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
دستورالعملها به صورت گفتاری در جلسه ارائه شدند.
مثال:
The instructions were given perorally during the meeting.
معنی(example):
او به صورت شفاهی به تیم دستور داد نه در نوشتار.
مثال:
He instructed the team perorally rather than in writing.
معنی فارسی کلمه perorally
:
به شیوهای که شامل صحبت کردن است، بدون نوشتن.