معنی فارسی persecutingly
B1به صورت آزاردهنده و ظالمانه.
In a manner that subjects someone to persecution.
- ADVERB
example
معنی(example):
این گروه به طور آزاردهندهای به سمت اقلیت عمل کرد.
مثال:
The group acted persecutingly towards the minority.
معنی(example):
او به طور آزاردهندهای درباره کسانی که مخالف بودند صحبت کرد.
مثال:
She spoke persecutingly about those who disagreed.
معنی فارسی کلمه persecutingly
:
به صورت آزاردهنده و ظالمانه.