معنی فارسی persistance

B1

ادامه دادن به تلاش بدون انصراف و با استقامت.

The quality of continuing steadily despite problems or difficulties.

example
معنی(example):

پایداری او در دنبال کردن رویاهایش به همه الهام بخشید.

مثال:

Her persistance in pursuing her dreams inspired everyone.

معنی(example):

موفقیت معمولاً نتیجه کار سخت و پایداری است.

مثال:

Success is often a product of hard work and persistance.

معنی فارسی کلمه persistance

: معنی persistance به فارسی

ادامه دادن به تلاش بدون انصراف و با استقامت.