معنی فارسی persistency

B1

حالت یا ویژگی ادامه دادن در مواجهه با موانع بدون تسلیم شدن.

The quality of being persistent; the ability to continue on a course despite difficulties.

example
معنی(example):

پایداری او در برابر شکست قابل تحسین بود.

مثال:

His persistency in the face of failure was commendable.

معنی(example):

با پایداری، او نهایتاً به اهدافش دست یافت.

مثال:

With persistency, she eventually achieved her goals.

معنی فارسی کلمه persistency

: معنی persistency به فارسی

حالت یا ویژگی ادامه دادن در مواجهه با موانع بدون تسلیم شدن.