معنی فارسی personifiant

B2

آثاری که در آن‌ها ویژگی‌های انسانی به موجودات غیر انسانی نسبت داده می‌شود.

Someone who embodies or represents human characteristics in artistic or literary contexts.

example
معنی(example):

این هنرمند به خاطر آثار شخصی‌شدنش معروف است.

مثال:

The artist is famous for her personifiant works.

معنی(example):

در افسانه‌ها، حیوانات اغلب به عنوان نماینده ویژگی‌های انسانی دیده می‌شوند.

مثال:

In folklore, animals are often seen as personifiant of human traits.

معنی فارسی کلمه personifiant

: معنی personifiant به فارسی

آثاری که در آن‌ها ویژگی‌های انسانی به موجودات غیر انسانی نسبت داده می‌شود.