معنی فارسی personificative

B2

زبان و شیوه‌هایی که در آن‌ها ویژگی‌های انسانی به اشیاء یا مفاهیم غیر انسانی اختصاص داده می‌شود.

Relating to the representation of abstract concepts as human qualities in literature or speech.

example
معنی(example):

این کتاب از زبان شخصی‌ساز برای توصیف احساسات استفاده می‌کند.

مثال:

The book uses personificative language to describe emotions.

معنی(example):

شعر اغلب از تکنیک‌های شخصی‌ساز برای تأثیرگذاری استفاده می‌کند.

مثال:

Poetry often employs personificative techniques for impact.

معنی فارسی کلمه personificative

: معنی personificative به فارسی

زبان و شیوه‌هایی که در آن‌ها ویژگی‌های انسانی به اشیاء یا مفاهیم غیر انسانی اختصاص داده می‌شود.