معنی فارسی pettygod

B1

خداوند جزئی، به معنای فردی که در امور پیش پاافتاده و کوچک کنترل و تسلط دارد.

A person who takes pride in controlling minor issues or aspects, often leading to conflict.

example
معنی(example):

او مانند یک خداوند جزئی رفتار کرد و سعی داشت هر جنبه کوچکی را کنترل کند.

مثال:

He acted like a pettygod, trying to control every little aspect.

معنی(example):

بودن به عنوان یک خداوند جزئی می‌تواند به درگیری‌های غیرضروری با دیگران منجر شود.

مثال:

Being a pettygod can lead to unnecessary conflicts with others.

معنی فارسی کلمه pettygod

: معنی pettygod به فارسی

خداوند جزئی، به معنای فردی که در امور پیش پاافتاده و کوچک کنترل و تسلط دارد.