معنی فارسی pettingly

B1

نشانه‌ای از محبت و توجه، به ویژه در تعامل با حیوانات.

In a manner that expresses affection, especially through gentle touches.

example
معنی(example):

او به طور محبت آمیز با سگش صحبت کرد و باعث شد احساس محبوبیت کند.

مثال:

She spoke pettingly to her dog, making it feel loved.

معنی(example):

او به شکلی محبت آمیز به او نزدیک شد و سعی کرد او را آرام کند.

مثال:

He approached her pettingly, trying to comfort her.

معنی فارسی کلمه pettingly

: معنی pettingly به فارسی

نشانه‌ای از محبت و توجه، به ویژه در تعامل با حیوانات.