معنی فارسی phantomy

B1

فانتومی به حضور یا احساسی اشاره دارد که به طور غیرقابل مشاهده و ناگهانی است و می‌تواند ترسناک یا رازآلود باشد.

Having the characteristics of a phantom; ghostly or elusive.

example
معنی(example):

خانه یک حضور فانتومی داشت که همه را ناراحت می‌کرد.

مثال:

The house had a phantomy presence that made everyone uneasy.

معنی(example):

او در طول شب احساس کرد که یک لمس فانتومی بر روی شانه‌اش وجود دارد.

مثال:

She felt a phantomy touch on her shoulder during the night.

معنی فارسی کلمه phantomy

: معنی phantomy به فارسی

فانتومی به حضور یا احساسی اشاره دارد که به طور غیرقابل مشاهده و ناگهانی است و می‌تواند ترسناک یا رازآلود باشد.