معنی فارسی pharyngotherapy
B1فیزیوتراپی حلق، مجموعهای از روشها برای درمان بیماریها و مشکلات مربوط به حلق.
Therapeutic techniques aimed at treating disorders of the throat.
- NOUN
example
معنی(example):
فیزیوتراپی حلق معمولاً برای درمان عفونتهای گلو استفاده میشود.
مثال:
Pharyngotherapy is often used to treat throat infections.
معنی(example):
بیماران ممکن است پس از عمل لوزه از فیزیوتراپی حلق بهرهمند شوند.
مثال:
Patients may benefit from pharyngotherapy after a tonsillectomy.
معنی فارسی کلمه pharyngotherapy
:
فیزیوتراپی حلق، مجموعهای از روشها برای درمان بیماریها و مشکلات مربوط به حلق.