معنی فارسی pharyngotome
B1فیبرواپتیک، ابزاری است که برای انجام جراحیهای گلو به کار میرود.
A surgical instrument used for incising the pharynx.
- NOUN
example
معنی(example):
جراح در طول عمل از فیبرواپتیکس استفاده کرد.
مثال:
The surgeon used a pharyngotome during the procedure.
معنی(example):
فیبرواپتیک به دسترسی به حلق برای جراحی کمک میکند.
مثال:
A pharyngotome helps in accessing the throat for surgery.
معنی فارسی کلمه pharyngotome
:
فیبرواپتیک، ابزاری است که برای انجام جراحیهای گلو به کار میرود.