معنی فارسی philocalic

B1

فیلوکالیک به صفتی اشاره دارد که به زیبایی و جاذبه‌های آن عشق می‌ورزد.

Relating to a love or appreciation of beauty.

example
معنی(example):

طبیعت فیلوکالیک او باعث شد که هر جزئیات کوچکی را قدردانی کند.

مثال:

Her philocalic nature made her appreciate every little detail.

معنی(example):

در یک جهان فیلوکالیک، هنر و زیبایی برتری خواهند داشت.

مثال:

In a philocalic world, art and beauty would reign supreme.

معنی فارسی کلمه philocalic

: معنی philocalic به فارسی

فیلوکالیک به صفتی اشاره دارد که به زیبایی و جاذبه‌های آن عشق می‌ورزد.