معنی فارسی philonist

B1

فیلونیز؛ فردی که به مکتب فیلو و فلسفه‌های مرتبط با آن اشتغال دارد.

A person who adheres to or engages in the study of the philosophy developed by Philo.

example
معنی(example):

یک فیلونیز به طور معمول در مباحثاتی درباره فلسفه اخلاق شرکت می‌کند.

مثال:

A philonist often engages in debates about ethical philosophy.

معنی(example):

به عنوان یک فیلونیز، او ارزش بالایی برای یکپارچه‌سازی ایده‌های فلسفی مختلف قائل است.

مثال:

As a philonist, she values the integration of various philosophical ideas.

معنی فارسی کلمه philonist

: معنی philonist به فارسی

فیلونیز؛ فردی که به مکتب فیلو و فلسفه‌های مرتبط با آن اشتغال دارد.