معنی فارسی philonium
B1فیلونیم؛ اصطلاحی که ممکن است به مبحثهای خاص فلسفی متصل باشد اما در کاربرد عمومی متداول نیست.
A term that may refer to specific philosophical discussions but is not commonly used in general contexts.
- OTHER
example
معنی(example):
واژه فیلونیم در فلسفه مدرن به طور گستردهای استفاده نمیشود.
مثال:
The term philonium is not widely used in modern philosophy.
معنی(example):
در برخی از دائرههای علمی، فیلونیم به بحثهای فلسفی خاصی اشاره دارد.
مثال:
In certain academic circles, philonium refers to specific philosophical discussions.
معنی فارسی کلمه philonium
:
فیلونیم؛ اصطلاحی که ممکن است به مبحثهای خاص فلسفی متصل باشد اما در کاربرد عمومی متداول نیست.