معنی فارسی phlegmier
B1خلطیتر، صفت مقایسهای برای توصیف صدایی با خلط بیشتر.
More thickened or characterized by mucus than something else.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
صدای خلطیتر او فهمیدن او را سخت کرده بود.
مثال:
His phlegmier voice made it hard to understand him.
معنی(example):
در روزهای سردتر، لحن او خلطیتر میشود.
مثال:
On colder days, her tone becomes phlegmier.
معنی فارسی کلمه phlegmier
:
خلطیتر، صفت مقایسهای برای توصیف صدایی با خلط بیشتر.