معنی فارسی phoneier
B1در مقایسه، ظاهری یا صدایی شبیه به صدای تلفن.
Having a tone or quality reminiscent of a phone voice.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او صدای فونیرتری نسبت به بیشتر خوانندگان دارد.
مثال:
He has a phoneier voice than most singers.
معنی(example):
او در صدای فونیرتر احساساتش را بیان کرد.
مثال:
In a phoneier tone, she expressed her emotions.
معنی فارسی کلمه phoneier
:
در مقایسه، ظاهری یا صدایی شبیه به صدای تلفن.