معنی فارسی phonic

B2

آوایی، مرتبط با صداها یا روش‌های آوایی در یادگیری زبان.

Relating to the sounds of speech; pertaining to the relationship between sounds and their written forms.

example
معنی(example):

معلم از روش‌های آوایی برای کمک به دانش‌آموزان در یادگیری خواندن استفاده کرد.

مثال:

The teacher used phonic methods to help students learn to read.

معنی(example):

صداهای آوایی نقش مهمی در یادگیری زبان دارند.

مثال:

Phonic sounds play a crucial role in language acquisition.

معنی فارسی کلمه phonic

: معنی phonic به فارسی

آوایی، مرتبط با صداها یا روش‌های آوایی در یادگیری زبان.