معنی فارسی phonographic
B2مربوط به ثبت صداها به وسیله نمادها یا فرایندهای خاص.
Relating to the recording of sounds by means of specific symbols or processes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ضبطهای فونوتیپی موسیقی آن دوران را حفظ کردند.
مثال:
The phonographic records preserved the music of the era.
معنی(example):
تحلیل فونوتیپی در تفسیر الگوهای صوتی کمک میکند.
مثال:
Phonographic analysis helps in interpreting sound patterns.
معنی فارسی کلمه phonographic
:
مربوط به ثبت صداها به وسیله نمادها یا فرایندهای خاص.
