معنی فارسی photologist
B1دانشمندی که به بررسی تأثیرات نور بر موجودات زنده و محیطهای مختلف میپردازد.
A scientist who studies the effects of light on living organisms and various environments.
- NOUN
example
معنی(example):
یک فتوژنتیک دان بررسی میکند که نور چگونه بر روی موجودات زنده تأثیر میگذارد.
مثال:
A photologist studies how light affects living organisms.
معنی(example):
فتوژنتیک دان آزمایشهایی در مورد رشد گیاهان تحت شرایط نوری مختلف انجام داد.
مثال:
The photologist conducted experiments on plant growth under different light conditions.
معنی فارسی کلمه photologist
:
دانشمندی که به بررسی تأثیرات نور بر موجودات زنده و محیطهای مختلف میپردازد.