معنی فارسی phrenetic

B2

فرنتیک به حالتی از انرژی شدید و بی‌تابی اطلاق می‌شود که معمولاً در موقعیت‌های اجتماعی مشهود است.

Characterized by frenetic, lively, and intense activity or energy.

example
معنی(example):

انرژی فرنتیک او در طول ارائه مسری بود.

مثال:

His phrenetic energy was infectious during the presentation.

معنی(example):

بحث‌های فرنتیک می‌تواند به راه‌حل‌های خلاقانه منجر شود.

مثال:

Phrenetic discussions can lead to creative solutions.

معنی فارسی کلمه phrenetic

: معنی phrenetic به فارسی

فرنتیک به حالتی از انرژی شدید و بی‌تابی اطلاق می‌شود که معمولاً در موقعیت‌های اجتماعی مشهود است.