معنی فارسی phrenetically
B1بهصورت غیرقابل کنترل و پر از هیجان، در شرایطی که فرد بسیار هیجانزده و نگران است.
In a frantic or wildly excited manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
رقاصان بهصورت پرهیجان و پر از انرژی حرکت کردند.
مثال:
The dancers moved phrenetically, filled with energy.
معنی(example):
او دربارهی هیجان خود برای این رویداد بهصورت پرهیجان صحبت کرد.
مثال:
She spoke phrenetically about her excitement for the event.
معنی فارسی کلمه phrenetically
:
بهصورت غیرقابل کنترل و پر از هیجان، در شرایطی که فرد بسیار هیجانزده و نگران است.