معنی فارسی phrenetical
B2فرنتیکال به حالتی از فعالیت شدید و هیجانانگیز اشاره دارد.
Relating to or characterized by intense, frantic energy or activity.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سرعت فرنتیک بازی آن را هیجانانگیز کرد.
مثال:
The phrenetical pace of the game made it exciting.
معنی(example):
حرکات فرنتیک در طول اجرا مشاهده شد.
مثال:
Phrenetical movements were observed during the performance.
معنی فارسی کلمه phrenetical
:
فرنتیکال به حالتی از فعالیت شدید و هیجانانگیز اشاره دارد.