معنی فارسی phrenicocolic
B2مربوط به ناحیهای که دیافراگم به روده بزرگ متصل میشود.
Pertaining to the phrenic nerve and the colon.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
لیگامان فریکنیکوکولیک گاهی ممکن است منبعی برای درد باشد.
مثال:
The phrenicocolic ligament can sometimes be a source of pain.
معنی(example):
مشکل در ناحیه فریکنیکوکولیک ممکن است نیاز به ارزیابی پزشکی داشته باشد.
مثال:
An issue with the phrenicocolic area may require medical evaluation.
معنی فارسی کلمه phrenicocolic
:
مربوط به ناحیهای که دیافراگم به روده بزرگ متصل میشود.