معنی فارسی phrensied

B1

فِرِنزید به حالتی اشاره دارد که شخص به شدت مضطرب و هیجان‌زده است.

Affected by a fit of frenzy.

example
معنی(example):

او پس از خبر در حالت فِرِنزید قرار داشت.

مثال:

He was in a phrensied state after the news.

معنی(example):

جمعیت در طول کنسرت به حالت فِرِنزید درآمد.

مثال:

The crowd became phrensied during the concert.

معنی فارسی کلمه phrensied

: معنی phrensied به فارسی

فِرِنزید به حالتی اشاره دارد که شخص به شدت مضطرب و هیجان‌زده است.