معنی فارسی physagogue
C1فیساگو، فردی که در زمینه فیزیولوژی و علمهای مرتبط با آن تخصص دارد.
A specialist or scholar involved in the study and understanding of physiology.
- NOUN
example
معنی(example):
فیساگو یک شخصیت مهم در مطالعه فیزیولوژی است.
مثال:
The physagogue is an important figure in the study of physiology.
معنی(example):
بسیاری از فیساگوها به پیشرفتهای علم پزشکی کمک میکنند.
مثال:
Many physagogues contribute to advancements in medical science.
معنی فارسی کلمه physagogue
:
فیساگو، فردی که در زمینه فیزیولوژی و علمهای مرتبط با آن تخصص دارد.