معنی فارسی physiophilosophy
B1فیزیوفلسفه، رشتهای از فلسفه که در آن طبیعت و عناصر فیزیکی بهعنوان اساس تجربی تفکر فلسفی بررسی میشوند.
A branch of philosophy that relates natural phenomena to philosophical inquiry.
- OTHER
example
معنی(example):
فیزیوفلسفه رابطه بین طبیعت و فلسفه را بررسی میکند.
مثال:
Physiophilosophy explores the relationship between nature and philosophy.
معنی(example):
در فیزیوفلسفه، ممکن است بررسی کنید که چگونه قوانین طبیعی بر تفکر انسانی تأثیر میگذارد.
مثال:
In physiophilosophy, one might analyze how natural laws influence human thought.
معنی فارسی کلمه physiophilosophy
:
فیزیوفلسفه، رشتهای از فلسفه که در آن طبیعت و عناصر فیزیکی بهعنوان اساس تجربی تفکر فلسفی بررسی میشوند.