معنی فارسی pictureful
B1پر از تصویر یا عکس، به معنای اشغال یا تزئین با عکسها.
Full of pictures; visually rich.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کتاب پر از تصویر با عکسهای شگفتانگیز پر شده بود.
مثال:
The pictureful book was filled with amazing photographs.
معنی(example):
او یک آلبوم پر از تصویر از تعطیلاتشان درست کرد.
مثال:
She created a pictureful scrapbook of their holiday.
معنی فارسی کلمه pictureful
:
پر از تصویر یا عکس، به معنای اشغال یا تزئین با عکسها.