معنی فارسی piggiest
B1نسبت به اشیاء، به معنای حداکثر و بیشتر بودن در مقدار و کیفیت به کار میرود.
The superlative form of 'pig', used to indicate the largest amount or most pig-like.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این پرچینترین مزرعهای بود که تا به حال دیدهام.
مثال:
That was the piggiest farm I had ever seen.
معنی(example):
در مسابقه، ورودی او از همه بیشتر خوکی بود.
مثال:
In the contest, she had the piggiest entry.
معنی فارسی کلمه piggiest
:
نسبت به اشیاء، به معنای حداکثر و بیشتر بودن در مقدار و کیفیت به کار میرود.