معنی فارسی pimploe

B1

واژه‌ای که به انواع خاصی از جوش‌های پوستی اطلاق می‌شود.

A term that refers to specific types of skin blemishes.

example
معنی(example):

اصطلاح پیمپلو ممکن است کمتر رایج باشد اما هنوز به بیماری‌های پوستی مشابه اشاره دارد.

مثال:

The term pimploe might be less common but still refers to similar skin conditions.

معنی(example):

او یک پست وبلاگ درباره انواع مختلف پیمپلو در نوجوانان نوشت.

مثال:

She wrote a blog post about the different types of pimploe in teenagers.

معنی فارسی کلمه pimploe

: معنی pimploe به فارسی

واژه‌ای که به انواع خاصی از جوش‌های پوستی اطلاق می‌شود.