معنی فارسی pincerlike

B2

شبیه به انبر، توصیف یک شکل یا ویژگی که به انبر شبیه است.

Resembling a pincer or claw in shape or function.

example
معنی(example):

این ابزار دارای دسته‌ای شبیه به انبر است که نگه‌داشتن آن را آسان می‌کند.

مثال:

The tool has a pincerlike grip that makes it easy to hold.

معنی(example):

پنجه‌های خرچنگ شبیه انبر هستند.

مثال:

The claws of the crab are pincerlike.

معنی فارسی کلمه pincerlike

: معنی pincerlike به فارسی

شبیه به انبر، توصیف یک شکل یا ویژگی که به انبر شبیه است.