معنی فارسی pinchedly

B2

ناخوشایند، اصطلاحی برای توصیف لحنی یا احساسی است که عدم رضایت یا نارضایتی را نشان می‌دهد.

In a manner suggesting discomfort or dissatisfaction.

example
معنی(example):

او به طرز ناخوشایندی صحبت کرد، گویی ناراضی یا ناراحت است.

مثال:

She spoke pinchedly, as if she were unhappy or uncomfortable.

معنی(example):

شخصیت به طور ناخوشایند لبخند زد و نارضایتی خود را نشان داد.

مثال:

The character smiled pinchedly, showing her discontent.

معنی فارسی کلمه pinchedly

: معنی pinchedly به فارسی

ناخوشایند، اصطلاحی برای توصیف لحنی یا احساسی است که عدم رضایت یا نارضایتی را نشان می‌دهد.