معنی فارسی pinchedness

B1

فشردگی، حالتی از چهره است که به عدم رضایت، استرس یا نگران بودن اشاره دارد.

A state of facial expression indicating distress or worry.

example
معنی(example):

چهره‌اش نشانه‌ای از فشار را نشان می‌داد.

مثال:

Her face had a pinchedness that suggested she was stressed.

معنی(example):

فشردگی در حالت چهره‌اش نشان می‌داد که نگران است.

مثال:

The pinchedness in his expression made it clear he was worried.

معنی فارسی کلمه pinchedness

: معنی pinchedness به فارسی

فشردگی، حالتی از چهره است که به عدم رضایت، استرس یا نگران بودن اشاره دارد.