معنی فارسی pinionlike
B1دارای ویژگیهای مشابه پینیون، به ویژه در مورد عملکرد یا طراحی.
Having characteristics resembling those of a pinion, especially in design or function.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ساختار از نظر شکل و عملکرد شبیه به پینیون بود.
مثال:
The structure was pinionlike in its form and function.
معنی(example):
طراحی شبیه پینیون او به بهبود کارایی ماشین کمک کرد.
مثال:
Her pinionlike design helped improve the machine's efficiency.
معنی فارسی کلمه pinionlike
:
دارای ویژگیهای مشابه پینیون، به ویژه در مورد عملکرد یا طراحی.