معنی فارسی pinings
B1احساس عمیق دلتنگی و آرزو برای چیزی که دیگر وجود ندارد.
A deep feeling of longing or desire for something that is no longer present.
- NOUN
example
معنی(example):
دلتنگیهای او برای گذشته در آثار هنریاش مشهود بود.
مثال:
Her pinings for the past were evident in her artwork.
معنی(example):
دلتنگیهای او اغلب او را به بازدید از محلههای قدیمی میکشاند.
مثال:
His pinings often led him to visit old neighborhoods.
معنی فارسی کلمه pinings
:
احساس عمیق دلتنگی و آرزو برای چیزی که دیگر وجود ندارد.